محل تبلیغات شما



در لغتنامه المعانی درمعنای واژه فساد چنین آمده است : " انحراف، تباهی ، بداخلاقی ، مصیبت ، بدنامی ، تحصیل پول ازراه های نادرست ، ساخت و پاخت ، سوء استفاده ، اختلاس و. "

با توجه به معنانی ذکر شده می توان گفت که  فساد ضد صلاح ، مانع رشد فضایل اخلاقی،عدالت، قانونمندی، و سدی دربرابر حقوق شهروندی و دموکراسی است. یکی ازاشکالات مهم  بر انواع فساد ، این است که توازن ، اعتدال و نظام مندی جامعه را سست و متزل می کند.به طوری که با گسترش آن،  فاصله طبقاتی بیشتر می شود ، سوء استفاده های پنهان و آشکار جامعه را دچار بحران های مختلف می کند و حقوق اساسی شهروندان به آسانی نقض می شود.

 


برخی ازاندیشمندان استدلال می کنند که میان دین و دموکراسی هیچ رابطه و نسبتی وجود ندارد.درمقابل، عده ای دیگر تلاش می کنند که دین را سرچشمه  زاینده دموکراسی معرفی کنند.اما فارغ ازصحت وسقم دیدگاههای فوق به نظر می رسد آیات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که نشان می دهد موید بسیاری ازمبانی و اصول دموکراسی است.با این حال، تردیدی نیست که نه دین عین دموکراسی است و نه دموکراسی عین دیانت است.با این وجود دراین متن وحیانی آیات زیادی دارد که دوستداران دموکراسی می توانند برای تثبیت و تبیین بهتر اندیشه مدنی خود  ازآن بهره فراوانی ببرند. برای روشن تر شدن موضوع به برخی از آیات روشنگر و هدایت بخش قرآن کریم درزیر اشاره می شود:


شایسته سالاری اصطلاحی است که درزبان انگلیسی  به آن "  Meritocrasy  " می گویند.براساس این دیدگاه ،کسی حق مدیریت و حکومت کردن برجامعه دارد که برای آن شایستگی داشته باشد. بسنده کردن به عنوان کلی شایستگی برای احراز درست مصادیق آن کافی نیست.از این رو، برای جلوگیری از سوء استفاده از این عنوان و بستن راه نفوذ حریصان قدرت و ثروت برمنابع عمومی باید معیارهای دقیقی برای شایستگی تعریف شود تا سالاران بظاهر شایسته از آب درنیایند.درلغت انگلیسی Merit مفهوم لیاقت و استحقاق نهفته که بیشتر رویکرد حقوقی دارد.براساس آن کسی حق حکومت بر دیگران دارد که  استحقاق آنرا داشته باشد.


بدگویی ، به معنای نقل کردن بدی و عیب افراد است که معمولا درغیاب آنان انجام می گیرد. به طوری که اگر بشنود معمولا ناراحت می شود.بدگویی آثار زیانبار گوناگونی روی نگرش ، بینش و رفتار فرد غیبت کننده و  زندگی دیگران دارد که اگر مردم به آفات آن آشنا شوند، بی تردید، از مبتلا شدن به آن دوری می گزینند.بگذریم از اینکه درقرآن کریم غیبت کردن به مثابه خوردن گوشت برادر (حجرات، 12) یاد شده و در روایت مشهور نبوی نیز از آن به بدتر از توصیف شده است.رسول خدا (ص) دروصیت به ابوذر مي فرمايد: "يَا أَبَاذَر إِيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ اِّنَا؛ از غيبت دوري كن. چون غيبت از سخت تر است" . در ادامه ابوذر مي گويد كه گفتم :چرا اين گونه است ؟  حضرت در پاسخ فرمود:لِأَنَّ الرَّجُلَ يَزْنِي فَيَتُوبُ إِلَى اللَّهِ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الْغِيبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّى يَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا»(1) يعني علت سخت تر بودن اين است كه شخص كار مي تواند توبه كند و خداوند متعال توبه او را قبول نمايد. اما در غيبت تا زماني كه شخصی که از او غيبت شده ،از شخص غيبت كننده راضي نشود و وي را نبخشد، قابل بخشش نيست» (وسائل الشیعه،ج 12، ص 281)


همان طور که  می دانید که آرمان یا آرزوی رسیدن به هدف والا ، محرک ومشوق مهمی برای فعالیت های آدمیان و جوامع است. بخشی از نیرو و انگیزه قوی آدمیان از آرمان آنان ناشی می شود .برخی از اشخاص به خاطر آرمان خود حاضر می شوند که ازجان ، مال وموقعیتشان بگذرند تا به قله آرزو های آرمانی خود برسند.ازاین رو، پاره ای از آرزوها ، خیالات و امیدهای ما آدمیان درچارچوب آرمان قابل تعریف است.به قول مولانا جلال الدین :

نیست وش باشد خیال اندر روان           تو جهانی برخیالی بین روان

برخیالی صلحشان و جنگشان              وزخیالی فخرشان و ننگشان

یعنی خیال و آرمان در روان آدمی به مثابه عدم است.گویا وجود ندارد. زیرا کسی آنرا نمی بیند.این درحالی است که دنیا با آن اداره می شود.به طوری که جنگ ، صلح ، فخر و ننگ مردم دنیا برآن استوار است.گفتنی است نیروی خیال به خاطر آرمانی بودن آن است، درحالی که بسیاری از خیالات سرابی بیش نیستند ،چراکه  پایه و اساس منطقی و معقول ندارند و ازنیروی کافی برخوردارنیستند.ازاین رو، هرخیالی اقتدار ندارد و نمی تواند اثرگذار باشد.درمقابل، این خیال آرمانی است که از نیروی عظیمی برخوردار است.


در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران  ت خارجی کشور در چهار محور اساسی  زیر مورد بحث و بررسی قرارگرفته است که به بررسی مختصر آنها می پردازیم.
1. سلطه جویی ، سلطه گری و  نفوذ اجانب

باتوجه به سابقه حضور استعمار درایران و منطقه وغارت منابع آنها ازسوی استعمارگران ، جمهوری اسلامی ایران ازابتدای تاسیس خود نسبت به این موضوعات توجه خاصی داشته است. به طوری که طبق اصل یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی  : " ت خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است" .


مردمسالاری در قبض و بسط و عقلانی شدن دین و سکولاریسم می تواند نقش بنیادی داشته باشد ،  است.برای فهم بهتر موضوع ابتدا سخن خود را از دموکراسی (  Democracy) آغاز می کنم.

همان طور که می دانید این واژه درزبان یونانی ازترکیب دو واژه "دموس" و"کراتوس"گرفته شده که به معنای :" حکومت ازمردم و برای مردم" است.( برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به : دموکراسی، اثر آنتونی آربلاستر، ترجمه حسن مرتضوی، نشر آشیان ، چاپ دوم ۱۳۸۵، ص ۲۹ ) . براساس آن ، کشور  با رای شهروندان  و نمایندگان آنان اداره می شود.

نکته ای که باید قبل از ورود به موضوع اصلی بحث تاکید کنم، اینکه دموکراسی درهیچ سرزمینی یک شبه به وجود نمی آید بلکه فرایند تحقق آن طولانی و نیازمند فراهم شدن مقدماتی ؛ ازجمله رشد سطح آموزش ملی ، رفاه امنیت نسبی جامعه ، رسانه های همگانی ، تبادل آزاد اطلاعات ، توسعه جهانگردی و مراودات بین المللی، تحزب، روشنفکری و.است.


 

لسان الغیب حافظ شیرازی ، نه تنها ادیب و عارف بزرگی است بلکه دیدگاهای فکری وعلمی بلندی دارد که در میان ایرانیان و همه کسانی که با اندیشه های وی آشنایی دارند جایگاه شایسته ای دارد .دراین مقال کوتاه ، برخی از دیدگاه های این شاعر اندیشمند را بررسی می کنیم :

جایگاه مروت و مدارا از نظر حافظ

داشتن آسایش ، ازضروریات زندگی سالم و مدنی مردم است.انسان نگران، مضطرب و هراسان نمی تواند زندگی طبیعی داشته باشد.امروزه، بسیاری از دغدغه های بشر نیز به خاطر این است که آرامش ندارد و به همین دلیل به دنبال یافتن راهکار هایی است که آرامش و آسایش خود را بازیابد. اما، شوربختانه ، بسیاری دراین مسیر به بیراهه می روند! این درحالی است که حافظ شیرین سخن، قرنها پیش در بیتی مشهور راهکار مهمی را به جامعه بشری معرفی کرده است.به طوری که او می گوید :

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است     با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 


شادباش ای عشق پرسودای من / ای طبیب جمله علت های من

 واژه عشق  ، بیش از هرچیزی مورد توجه عارفان قرارگرفته است. این کلمه به ابتکار عارفانی؛ مانند مولانا وارد ادبیات دینی هم شد.این درحالی که  درقرآن کریم واژه ای به نام عشق نیامده است.دراین کتاب شریف از مشتقات واژگانی ؛ چون "ود " و "حب" استفاده شده که نمی توانند مترادف کاملی برای آن باشند.با این وجود ، عشق با این کلمات نسبت آشکاری دارد .زیرا که  آندو درون مایه عشقند .عشق بدون حب بی معناست.نقطه مشترک این واژه با دوکلمه ایمان و خرد حقجو نیز درهمین حب نهفته است؛ یعنی دوستی خدا و کائنات به ویژه بندگان او . به بیان دیگر، عشق، ایمان و خرد حقجو یک هدف مشترک را دنبال می کنند.ایمان ؛ یعنی دلبستن به خدا و جز اورا ندیدن و در نزد او به آرامش و امنیت رسیدن است.عشق نیز درحقیقت دلبستن به خدا وچیزی جز او و مخلوقاتش را ندیدن و با آن به درمان دردها پرداختن است.ایمان در ادبیات دینی به مثابه ستون دین است و هیچ دین الهی بدون ایمان قابل تعریف نیست.این درحالی است عشق ستون خیمه عرفان است و عرفان بدون عشق وجود ندارد.به بیان دیگر، با حذف عشق از قاموس عرفان ، دیگر نمی توان از این عرصه بهره برد.


اعتماد به نفس از اامات موفقیت آدمیان است.آنکه نمی تواند به خود اعتماد کند، برای دیگران نیز نمی تواند کاری انجام دهد.ازاین رو، این خصلت نیکو برای تربیت نفس و شخصت انسانی ضروری است.همان طور که برای سلامتی جسمانی و امرار معاش تلاش کرده و هزینه می کنیم، برای تقویت روحیه اعتماد به نفس نیز باید سرمایه گذاری کرد.اعتماد به نفس بدون عزت نفس بدست نمی آید.انسان باید خود را عزیز بداند ، یعنی اینکه خود را ذلیل و زبون نداند و حرمت و شرف انسانی خود را فدای دیگران و مسائل بی ارزش نکند.اعتماد به نفس صرفا درمراحل گفتگو، سخنرانی و دفاع از خود نیست بلکه باید به آن اززوایای دیگری نیز  نگاه کرد. به نظر می رسد افراد زیر واجد اعتماد به نفس بالایی هستند:


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یه تنها زیر آسمون خدا