محل تبلیغات شما

شادباش ای عشق پرسودای من / ای طبیب جمله علت های من

 واژه عشق  ، بیش از هرچیزی مورد توجه عارفان قرارگرفته است. این کلمه به ابتکار عارفانی؛ مانند مولانا وارد ادبیات دینی هم شد.این درحالی که  درقرآن کریم واژه ای به نام عشق نیامده است.دراین کتاب شریف از مشتقات واژگانی ؛ چون "ود " و "حب" استفاده شده که نمی توانند مترادف کاملی برای آن باشند.با این وجود ، عشق با این کلمات نسبت آشکاری دارد .زیرا که  آندو درون مایه عشقند .عشق بدون حب بی معناست.نقطه مشترک این واژه با دوکلمه ایمان و خرد حقجو نیز درهمین حب نهفته است؛ یعنی دوستی خدا و کائنات به ویژه بندگان او . به بیان دیگر، عشق، ایمان و خرد حقجو یک هدف مشترک را دنبال می کنند.ایمان ؛ یعنی دلبستن به خدا و جز اورا ندیدن و در نزد او به آرامش و امنیت رسیدن است.عشق نیز درحقیقت دلبستن به خدا وچیزی جز او و مخلوقاتش را ندیدن و با آن به درمان دردها پرداختن است.ایمان در ادبیات دینی به مثابه ستون دین است و هیچ دین الهی بدون ایمان قابل تعریف نیست.این درحالی است عشق ستون خیمه عرفان است و عرفان بدون عشق وجود ندارد.به بیان دیگر، با حذف عشق از قاموس عرفان ، دیگر نمی توان از این عرصه بهره برد.

فساد مانع رشد و پیشرفت متوازن

نشانه های دموکراسی در قرآن کریم

شایسته سالاری در قرآن کریم

عشق ,ایمان ,عرفان ,خدا ,حب ,ای ,به خدا ,عشق از ,ندیدن و ,خرد حقجو ,و خرد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها